حال من بد نیست , غم کم میخورم
کم که نه , هر روز کم کم میخورم
آب میخواهم , سرابم میدهند
عشق می ورزم , عذابم میدهند
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بیگناه بودم ولی دارم زدند
حافظ دیوانه فالم را گرفت
این غزل آمد که حالم را گرفت
"ما ز یاران چشم یاری داشتیم ... خود غلط بود آنچه میپنداشتیم"
نظرات شما عزیزان: